شاید ما آثار ادبی مشهوری را بخوانیم، ولی باید با بعضی از آن زندگی کنیم. رمان صد سال تنهایی اثر
زبان شاعرانه رمان، حوزه تاریخی و پیچیدگیهای موضوعی و سبک منحصر به فردش یعنی رئالیسم جادویی»، مرا هر آن به سوی خود میکشاند. درکتاب، ادبیات، ت و تاریخ آمریکای لاتین و تجربههای شخصی نویسنده به وضوح نمایان است. بعد از تمام کردن کتاب و یک هفته در اندیشه آن بودن، باری دیگر از نو شروع به خواندن خواهید کرد.
ماجرای کتاب از صحنه اعدام سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آغاز میشود. درحالیکه مقابل جوخه اعدام ایستاده و خاطرات گذشتهاش را مرور میکند، یعنی زمان آغاز به وجود آمدن دهکده مادو زمانی که جهان چنان تازه بود که بسیاری چیزها هنوز اسمی نداشتند و برای نامیدنشان میبایست با انگشت به آنها اشاره کنی.
در رمان صد سال تنهایی به شرح زندگی شش نسل خانواده بوئندیا پرداخته شده که نسل اول آنها در دهکدهای به نام مادو ساکن میشود. داستان از زبان سوم شخص حکایت میشود.
سبک این رمان رئالیسم جادویی است. مارکز با نوشتن از کولی ها از همان ابتدای رمان به شرح کارهای جادویی آنها میپردازد و شگفتی های مربوط به حضور آنها در دهکده را در خلال داستان کش و قوس میدهد تا حوادثی که به واقعیت زندگی در کلمبیا شباهت دارند با جادوهایی که در این داستان رخ میدهند ادغام شده و سبک رئالیسم جادویی به وجود آید. ناپدید شدن و مرگ بعضی از شخصیت های داستان به جادویی شدن روایتها میافزاید.
برای مطالعه کامل کتاب، نسخه الکترونیکی (PDF) آن را از سایت فیدیبو دانلود نمایید، همچنین اگر از گوش فرا دادن به داستان بیشتر از خواندن لذت میبرید، میتوانید به صورت آنلاین
یکی از آثار ماندگار قرن بیست و یکم، یک صد سال تنهایی، رمان شناخته شده و تحسین شده گابریل گارسیا مارکز است. رمانی غنی و درخشان از زندگی و مرگ و تراژدی بشر. داستان نجیب، زیبا و طنزانه خانواده بوئندیا، همهی انسانیت را میبینیم، همانطور که در تاریخ، اسطوره ها، رشد و انقراض مادو، همهی آمریکای لاتین را باز خواهیم دید.
عشق و شهوت، جنگ و انقلاب، ثروت و فقر، جوانی و سالخوردگی، زندگی و مرگ، جستجو برای صلح و حقیقت، هم اینها موضوعات اصلی کتابهستند. صد سال تنهایی، هر فردی را با هر دیدگاهی به خود جذب میکند، بیآنکه او را بدون کسب آگاهی ترک کند. ترجمه این کتاب به چندین زبان دنیا، کاری کمتر از کنکاش در تاریخچه نژاد بشر نیست.
چه چیزی باعث میشود که این کتاب به طور جهانی تحسین شود؟ احتمالا نیاز به لیستی طولانی دارد. زبان زیبای رمان، تصاویر شگفت انگیز و سبک عجیب و غریبش، صد سال تنهایی را به کتابی منحصر به فرد تبدیل کرده است. موضوع باور نکردنی در این است که گارسیا مارکز تاریخ پیچیده کلمبیا را از همان ابتدا به عنوان مستعمره حکومت اسپانیا تا اواسط قرن بیستم را در بر گرفته است و آن را از طریق چشم خانواده بئوندیا و شهر خیالیش روایت میکند. تاریخ با زندگی بسیار پیچیدهِ شخصی اعضای مختلف خانواده بئوندیا و پدیدههای جادویی و فوقالعاده اش بیان میشود. در واقع، وقتی کتاب بیرون آمد، بر خلاف چیزی بود که هر کس پیش از آن خوانده بود.
رمان، داستان حماسی هفت نسل از خانواده بوئندیا در شهر خیالی مادو در کلمبیا را روایت میکند که به صورت فشرده در کتاب گنجانده شده است. به طور کلی، رمان آسان برای خواندن نیست، حتی سخت تر از آنی است که انتظار دارید. همین باعث میشود بارها و بارها نیاز به خواندن آن پیدا کنید. در همین راستا، پابلو نرودا آن را بزرگترین وحی در زبان اسپانیایی بعد از دون کیشوت نامید.
هر صفحه از کتاب پر از زندگی است و خواننده را فراتر از چیزی که انتظار دارد، جذب میکند. در این رمان هیچ جمله بیهودهای استفاده نشده است، تنها انتقال پیامها وجود دارد و شما باید همه چیز را در همان لحظهای که می خوانید متوجه شوید. داستان روایتی غیرخطی دارد، به این دلیل که نویسنده سعی در این دارد که بگوید تاریخ تکرارپذیر است. با این حال، شخصیتها به خوبی ساخته و پرداخته میشوند. جادوها و اتفاقات غیر واقعی به عنوان ارکانهایی برای پرش و جذابیت در داستان استفاده شده است، وگرنه نبود آنها به کلیت داستان ضربه میزد. هر یک از این جادوگریها اگر از داستان حذف می شدند، رمان حرفی برای گفتن نداشت.
هر یک از صفحه های کتاب در ماهیت سورئالیسم و به شکلی فوقالعاده پر شده است، حتی روابط عرفانی را با ابعاد افسانهای در هم میآمیزد و تاریخ را به عنوان نمایشنامهای بیانتها تبدیل میکند و از طریق هر نسل دوباره و دوباره بازگو میشود. در هر تکرار، تغییرات خارقالعادهای به شکل یک هزاتوی ایجاد میشود و شخصیتها به نظر میرسد قادر به فرار از دالان پر پیچ و خم نیستند.
مارکز در سال 1982 وقتی که جایزه نوبل را پذیرفت، درباره رمان صد سال تنهایی چنین گفت: قلمرو بی حد و حصر مردان و ن تاریخی ناخوشایند که انسجام بی حد و حصرش آنها را به افسانه تبدیل میکند». گذشته خانواده مارکز، پر از مردان خالی از سکنه و تاریخی عظیمی از استعمار، جنگهای داخلی، دیکتاتوری، ظلم و ستم، غارت و رها کردن.
منبع:
درباره این سایت